
مارک رو می نویسد، خویشاوند گرایی – استخدام یا ارتقای افراد به دلیل اینکه آنها یک همسر یا خانواده هستند – به طور کلی بد تلقی می شود و انتخاب افراد بر اساس شایستگی خوب است.
در صنعت امنیت خصوصی بریتانیا، مدتهاست که نارضایتی این است که ارتش یا پلیس سابق به دیگرانی که قبلاً در ارتش یا پلیس بودهاند شغل میدهند. به دلیل تغییرات گسترده تر در امنیت خصوصی و در واقع در ارتش و پلیس، این شکایت به اندازه ابتدای هزاره گسترده نیست. کلیشه پلیس یا سرهنگ، که اولین شغل خود را در اواخر دهه 40 زندگی خود با حقوق بازنشستگی خوب ترک می کند و به جای رفتن به زمین گلف یا ویلا در اسپانیا، شغل دوم خود را دارد، آن چیزی نیست که بود. در دهه 1960، زمانی که اولین مدیران امنیتی با عنوان شغلی خود شروع به کار کردند، ارتش و پلیس سابق برای شغل امنیت و مردان میانسال (به طور کلی کار و به طور خاص خدمات یونیفرم پوش در آن زمان بهترین مناسبت بودند. هنوز هم دنیای مردانه) که در ارتش بوده اند، پس از جنگ جهانی دوم و خدمت ملی فراوان بودند.
شکایت گروههای نظامی یا پلیس (معمولاً جداگانه) کاملاً دقیق نبود، زیرا کسانی که در نیروی هوایی سلطنتی خدمت میکردند تمایل داشتند افراد دیگری را از RAF استخدام کنند (از این رو اصطلاح “رافیا” که برخی به آن افتخار میکنند). و به همین ترتیب Royal Engineers، پلیس نظامی سلطنتی، و غیره. آنها به دلایل خوبی این کار را انجام دادند و هنوز هم انجام می دهند.
در اینجا یک مثال تاریخی است. یکی از برجستهترین داستانهای واقعی قرن گذشته برای اولین بار در کتابی به نام راز فوقالعاده توسط FW Winterbotham از سرویس اطلاعات مخفی در جنگ 1939-1945 بیان شد. برای توضیح مختصر، Ultra رمز توانایی بریتانیا برای رهگیری پیامهای بیسیم آلمان از جمله توسط هیتلر و فرماندهانش و بین آنها و شکستن رمزهای به ظاهر نشکن دشمن بود، به طوری که پیامهای نازیها توسط چرچیل و فرماندهان متفقین در عرض یک ساعت خوانده میشد. . این بدان معنا بود که متفقین می دانستند آلمان ها کجا هستند و قصد انجام چه کاری را دارند. رمز شکن ها به طور معروف در بلچلی کار می کردند. سیگنال هایی که وقتی شکستند نیاز به ترجمه داشتند. وینتربوهام به یاد می آورد که در تابستان 1940، ما بسیار خوش شانس بودیم که تعدادی از افسران WAAF را پیدا کردیم که آلمانی صحبت می کردند و تحت فشار قرار گرفتند. علاوه بر این، بسیاری از همسران و دوستان مردم بلچلی درگیر بودند…. در جایی که امنیت کامل حیاتی است، روابط خانوادگی قابل اعتمادتر از پیچیده ترین نوع غربالگری است.»
بعداً در داستان خود، در سال 1944، وینتربوهام به یاد آورد که به دلیل وجود «واحدهای رابط» بیشتر در میدان، به «حدود 60 گروهبان سایفر نیروی هوایی ارتش و ده ها افسر» نیاز داشت. همه آنها باید کاملاً بررسی می شدند – فرآیندی که به خودی خود مدتی طول کشید – و تنها زمانی که به دلایل امنیتی راضی بودیم، من خودم با هر یک مصاحبه کردم تا مطمئن شوم که نوع مرد مناسبی برای شغل بسیار مسئولیت پذیر و دقیق داریم. ‘.
در یک کلام، وینتربوهام مانند بسیاری از کارفرمایان به افرادی نیاز داشت که بتواند به او اعتماد کند و این اعتماد را با وفاداری جبران کند. به طور قابل ملاحظه، ریچارد آیچ در نسخه جدید از عظیم و کامل خود را حجم در حفاظت از نزدیک (CP) در اوایل داستان ژاپنی 47 ronin را بیان می کند. آیچ به خوانندگان CP نظر می دهد که “ما باید از وفاداری خاصی حمایت کنیم که ناشی از تعهد کامل به تلاش های حفاظتی و ایمنی و آسایش رئیس است”، شخصی که محافظت می شود و معمولاً، البته نه لزوما، کسی که پول می دهد.
Aitch به جزئیات در مورد شخصیت و ویژگی های مورد نیاز یک محافظ (BG) می پردازد. به طور جالب توجهی، او اشاره می کند که در حالی که پلیس و ارتش بریتانیا که برای کارهای محافظ دولتی (حفاظت از یک ژنرال، خانواده سلطنتی و موارد مشابه) آموزش دیده اند، از نظر جسمی و روحی به شدت مورد آزمایش قرار گرفته اند، (“متاسفانه”) همیشه درست نیست که اگر شما به نمره قبولی نرسید، به دلیل «محبوبیت، خویشاوند گرایی و سیاست های درون حزبی، به ویژه در جایی که اهداف اداری برای استخدام زنان تعیین شده است» نمره کسب نمی کنید.
این یک معضل طولانی مدت برای دستور کار EDI (برابری-تنوع-شامل) است. اگر بخش شما، مانند امنیت خصوصی، فیزیکی و سایبری، در همه سطوح، زنان بسیار کمی دارد (مثلا) آیا با استخدام عمدی زنان به عنوان مردان مناسب یا حتی مناسب تر، به دنبال رفع آن هستید؟
پس ارتش یکپارچه نیست. اما یکی از دلایل ترجیح دادن همکار نظامی یا پلیس این است که استخدامکننده میتواند فرض کند افرادی که سابقه نظامی یا پلیسی دارند، مهارتهای مفید خاصی را کسب کردهاند (و حفظ کردهاند)، خواه دست زدن به سلاح، یا نحوه انجام مصاحبه بر اساس PACE. در یک کلام، به همان اندازه که وینتربوهام در بحران جنگ جهانی، زمانی که زمان در بالاترین حد بود، کسانی که استخدام میکنند میدانند چه چیزی به دست میآورند. این لزوماً شبیه به دست آوردن چیزی نیست که برای شرکت، محوطه دانشگاه یا بیمارستانی که متخصص امنیتی در آن کار خواهد کرد، در میان افراد عمدتاً غیر امنیتی، ایده آل است. بازپرس سابق پلیس باید قدردانی کند که آنها دیگر قدرت دستگیری ندارند. با این حال، به همان اندازه، بازپرس غیر پلیسی باید قدردانی کند که آنها بازرس مورس یا شرلوک هلمز نیستند (به طرز عجیبی، هیچ بازپرس غیرنظامی هرگز خود را از بازرس کلوزو الگوبرداری نمی کند).
سایمون آکام در اواخر کتاب خود در مورد ارتش بریتانیا از 9-11، تعویض نگهبان، خاطرنشان کرد که مردانی که در دهه 2000 در افغانستان و عراق خدمت کرده اند، از جمله برخی از آنها که به سمت امنیت شرکتی رفته بودند، “نشان هایی داشتند که نشان می داد آنها برای سال ها بخشی از یک جامعه بسته و کنجکاو بوده اند” – ارتش بریتانیا، که است؛ آنها تمایل داشتند لباس های مشابهی بپوشند، کفش هایشان بسیار صیقلی باشد، این نشان دهنده آن باور نظامی وحشتناک است که اگر قد بلند بایستید و واضح صحبت کنید، و در شلوارتان چین های تیز داشته باشید، مردم بدون توجه به مزیت های مادی، به احتمال زیاد شما را دنبال خواهند کرد. آیا شما در واقع می گویید. آنها به زبان نظامی مسلط بودند. همانطور که آکام اشاره کرد، در تجارت یک زبان جداگانه به نام “تجاری-ese” وجود دارد. با این حال، همانطور که افراد نظامی زبان خود را می آموزند و دیگران NHS، تحصیلات عالی، اصطلاحات دولت محلی و غیره را می آموزند، یک سرباز پلیس یا نظامی می تواند زبان جدیدی را یاد بگیرد و هدف سازمان خود را بهتر درک کند و به آنها گوش داده و پیشنهادهای مناسب ارائه دهد. حفاظت. فقط سه پلیس سابق را نام ببریم که به آن دست یافته اند: کورین دنیسونمدیر حفاظت جهانی در خردهفروشی ورزشی آدیداس که اخیراً در این نمایشگاه صحبت کرده است نمایشگاه فناوری خرده فروشی در المپیا لندن؛ مایک لیز، رئیس امنیت کسب و کار در بیمارستان بارنزلی; و ایان پاتون، رئیس امنیت در بازیافت فلزات سیمز. هر سه شغل طولانی در پلیس داشتند (در واقع، در آخرین مصاحبه ایان توسط امنیت حرفه ای، ایان منعکس کرد که به تازگی سال های بیشتری را در زمینه امنیت و پیشگیری از ضرر و زیان نسبت به پلیس استراثکلاید سپری کرده است) و هر سه در بخش های جدید خود تسلط پیدا کرده اند. مشاغل مسئول پلیس و ارتش در یک کلام می توانند سازگار باشند.
شکایتی از پلیس و ارتشی که دیگران را استخدام میکنند این است که تیمهایی را ایجاد میکنند که یکسان فکر میکنند، به نظر میرسند و عمل میکنند – که این امر بدی است زیرا کسبوکارها بر اساس تنوع رشد میکنند. تفسیری جذاب در مورد آن در فصلی از مایک کرول کتاب جدید ظهور امنیت، بر اساس مقاله ای که چند سال پیش در LinkedIn ارسال کرد و از تجربه خود در زمینه امنیت در سطوح ارشد برای فیس بوک می گوید. برای یک پلیس یا نظامی سابق (مایک در سطح ارشد امنیتی برای وزارت خارجه و سازمان ملل کار می کرد)، رفتن به سر کار در سیلیکون ولی با کت و شلوار و کفش های براق در میان کفش های کتانی و کفش های کتانی بسیار نابجا بود. – پیراهن هایی که خاص باشند. همانطور که مایک در مقاله خود نشان داد – به همان اندازه که در مورد امنیت شرکت ها و در واقع در مورد فرهنگ محل کار شرکت ها به طور کلی روشن تر است – بخش فناوری مفروضات و روش های خاص خود را برای کار کردن به یونیفرم پلیس یا ارتش دارد. نقطه مقابل تنوع. در اینجا نقص در دستور کار لیبرال EDI وجود دارد: معتقدان آن در مورد فردی که محافظه کار است، مانند مسیحی انجیلی سیاه پوست که بر اساس کتاب مقدس ابراز بیزاری از همجنس گرایی می کند، چقدر پذیرفتنی هستند؟ یا مرد سفیدپوست میانسال کلیشه ای که نسبت به برنامه ها بی تفاوت است و فقط می خواهد به انجام کار ادامه دهد؟
همانطور که نشان می دهد، غربالگری یک استخدام جدید چیزی بیش از بررسی سوابق کیفری است. آیا فرد انتخاب شده در فهرست نهایی با همکاران در بخش و سازمان مناسب تر خواهد بود؟ ما فرض میکنیم که شما میخواهید استخدام جدید در آن جا بیفتد. شگفتانگیز است که چگونه سازمانهایی که بهطور ظاهری تساهل را ترویج میکنند، به عنوان یک محل کار زنستیز یا سمی نشان داده میشوند – به عنوان مثال اخیراً تنها چند مورد در معرض دید عموم قرار میگیرند، کریکت اسکاتلند، پلید سیمرو، پلیس متروپولیتن همانطور که در نقد بارونس کیسی، و آتش نشانی لندن.
خودخواه بودن، انتخاب یک نفر به دلیل شناختن او، می تواند فرهنگ سمی در محل کار را تداوم بخشد. یا نه، زیرا انتخاب یک فرد شناخته شده برای شما و شبکه شما به شما این امکان را می دهد که یک بررسی سریع و غیررسمی یک نامزد را انجام دهید (اگر بخش منابع انسانی شما کند است مهم است). یک کارگر سمی، یک قلدر یا یک زن ستیز، جرم نیست. این به صراحت در بررسی DBS (سرویس افشا و ممنوعیت) نشان داده نمی شود. چقدر می تواند مفید باشد، صراحتا از کسی که می شناسید در مورد یک نامزد بپرسید. دوباره استخدامشون میکنی؟! به عنوان مثال، در دنیای کوچک محافظت از نزدیک، اگر کاری غیرحرفهای انجام دهید – مثلاً تصویری فخرآمیز از خود در حال انجام وظیفه ارسال کنید، که ممکن است محل اختفای مدیر اصلی را مخدوش کند – ممکن است متوجه شوید که کار شما از بین میرود. کسانی که استخدام میشوند قضاوت میکنند – شاید ناعادلانه، و بدون ارائه بازخورد یا فرصت دوم. اما هر کسی که استخدام می کند باید قضاوت کند.
عکس مارک رو; دستگاه انیگما، موزه پارک بلچلی. بازدید کنید https://bletchleypark.org.uk/.
منبع: https://professionalsecurity.co.uk/news/case-studies/is-the-raffia-that-bad/