تحصیلات او در این دوره ادامه یافت و جین دوره های مدیریتی را گذراند، قبل از اینکه BMW آفریقای جنوبی به او نزدیک شد، این بار در زمینه امنیت فنی و بخش امنیت فیزیکی. او در سال 2016 به BMW رفت و از آن زمان به عقب نگاه نکرده است.
او معتقد است که اگر چیزی را بخواهید، میل و انگیزه درونی برای رسیدن به آن وجود دارد، و اگر آن را دنبال کنید و استقامت کنید، در انتهای تونل نور وجود خواهد داشت. او می گوید: “هر تصمیمی که در زندگی می گیرید، عواقبی خواهد داشت.” “اگر مراقب باشید و تصمیمات درست بگیرید، عواقب درستی به دنبال خواهد داشت و شما را قادر میسازد تا زمانی که با استواری آنها را دنبال میکنید، به اهداف خود برسید.”
او همچنین با اشتیاق خود به اجرای قانون، به جوانان توصیه می کند که سخت تلاش کنند و افرادی را بیابند که می توانند آنها را در دستیابی به رویاهایشان راهنمایی و کمک کنند – حتی اگر این کار به زمان نیاز داشته باشد، و خواهد شد. او به آنها هشدار می دهد که در این مدت تسلیم نشوند و از جرم و جنایت و مواد مخدر دوری کنند. او می گوید همان شعاری که به افسران امنیتی BMW می آموزد، صدق می کند. ممکن است ساده به نظر برسد، اما حیاتی است:
چالش های صنعت
جین تنها بر صنعت امنیت متمرکز نیست. او در جامعه LGBTQ+ به عنوان مربی برای جوانانی که در پذیرش و درک هویت جنسی خود مشکل دارند، فعال است. توصیه او به این جوانان برای همه جوانانی است که نگران آینده خود هستند و آن این است که در جهت آنچه می خواهید تلاش کنید، متوقف نشوید و تسلیم نشوید.
یک روز غروب در حالی که گروه با چند نفر از دوستانشان در بالکن خود برائی میخوردند، شاهد سرقت یک زن بودند. یکی از دوستان، ادی وایت، یکی از اعضای SAP بود که سال ها مربی او شد. جین با دیدن جنایت از روی بالکن طبقه همکف پرید، جنایتکار را تعقیب کرد و “او را زمین گذاشت.” دزد بعداً به ایستگاه پارک اسکورت شد، بدون شک برای خودش بسیار متاسف بود.
بر اساس عملکرد او، ردیاب به او پیشنهاد کار داد و در ژوئن 1998 با شرکت به عنوان اپراتور اتاق کنترل شروع به کار کرد و به زودی به سمت سرپرست و سپس بازپرس رفت. زمانی که با ردیاب کار می کرد، تحصیلات خود را ادامه داد (همانطور که در SAPS انجام داد)، و ردیکر از جین در اخذ دیپلم ملی در پلیس و سپس تحقیقات پزشکی قانونی حمایت کرد.
• کاری را که قرار نیست انجام دهید، انجام ندهید.
خدمت به جوانان آفریقای جنوبی
علاوه بر این، او می دانست که یک زن رنگین پوست و لزبین بودن، ایجاد شغل و یافتن سرنوشت خود را در KZN دشوار می کند، بنابراین تصمیم به ترک گرفت. (در آن دوران کمتر روشنگر، گرایش جنسی او، اگرچه آشکار بود، تا زمانی که به سی سالگی رسید، پنهان ماند.)
این باعث شد که ادی به او در پیوستن به SAP (قبل از تبدیل شدن به SAPS) کمک کند. او به سرعت در کالج آموزشی پلیس در سپتامبر 1991 شروع به کار کرد. در این مرحله، پلیس همچنان کالج های خود را جدا کرد تا نژادهای مختلف را از هم جدا نگه دارد (کالج های آموزشی آینده یکپارچه خواهند شد). جین در آخرین دریافت چیزی بود که قبلا به عنوان “Kitskonstabels” شناخته می شد. او می گوید آموزش هایی که دریافت کرده خوب بوده و نظم، صبر و جنبه های مختلف قانون را به او آموخته است. همچنین “افق های او را باز کرد”، که او از آن سپاسگزار است.
پیوستن به صنعت امنیت خصوصی
جین در سال 1989 در دوربان، در میانه دوران دور ماندن و ناآرامی های سیاسی عمومی در جامعه رنگین پوست در آن منطقه، فارغ التحصیل شد (اگرچه مطمئناً به آن جامعه یا منطقه محدود نمی شد). در آن روزها انتظارات جامعه او این بود که ازدواج کند، ساکن شود، بچه دار شود و شاید در یک خرده فروشی شغلی پیدا کند. جین، با این حال، بیشتر می خواست. او می خواست افق های خود را گسترش دهد و تحصیلات بیشتری کسب کند.
در نهایت، جین همچنین به مردم توصیه می کند که خارج از چارچوب فکر کنند. «فکر آزاد است. استفاده کنید و ذهن خود را در مورد کارهایی که می توانید متفاوت انجام دهید که به نفع خود و سازمانتان باشد، به کار بگیرید.»
نوشته اندرو سلدون
جین 18 سال در Tracker به انجام تحقیقات و به عنوان یک شاهد متخصص برای شرکت در پرونده های مختلف دادگاه پرداخت. در چهار سال آخر کار او در این شرکت، این امر شامل جابهجایی از استان به استان، هر جا که دستگیر میشد، بود. جین همچنین در بازیابی وسایل نقلیه دزدیده شده از لسوتو، بوتسوانا و زیمبابوه شرکت داشت.
پدر و مادرش از جین به عنوان تنها فرزند دخترشان بسیار محافظت می کردند، اما در نهایت به او اجازه دادند که با پسر عمویش به ژوهانسبورگ نقل مکان کند. او برای مدتی نزد پسر عموی مادرش در سووتو ماند، در میان ناآرامیهایی که در آنجا وجود داشت و او را وادار به پیوستن به مجریان قانون کرد. البته اگر به SAP میپیوندد، او را خائن میخواندند. شش ماه بعد او، پسر عمویش و سه دوستش شغل پیدا کردند و با هم به آپارتمانی در هیلبرو، ژوهانسبورگ نقل مکان کردند.
او میگوید که ننگ منفی نیز به زنان سیاهپوست لزبین در صنعت امنیت وجود دارد، زیرا آنها بخشی از “کلوپ پسران سفیدپوست قدیمی” را تشکیل نمیدهند. بدگویی ها محدود هستند زیرا مشخص است که در صنعت امروز می توان پیامدهای آن را دنبال کرد. با این حال، اجتناب هنوز رایج است. زنان غیرسفیدپوست در صنعت امنیت دست کم گرفته می شوند و در بسیاری از حوزه ها مورد استثمار قرار می گیرند. بسیاری از شرکت های امنیتی بزرگ فاقد نمایندگی زنان سیاهپوست در سطح هیئت مدیره هستند و او معتقد است که این باید تغییر کند. تنوع موضوعی است که توسط شرکت ها مورد توجه قرار می گیرد، بنابراین خوش بینی وجود دارد که همه چیز به شیوه ای مثبت تغییر کند.
یک فرصت در یک braai
او به زودی به کار در گروه کارآگاه ارتقا یافت، جایی که او تنها زن غیرسفید پوست بود. پس از آن، او به بخش گشت بزرگراه که برای گشت زنی در جاده های ملی کشور ایجاد شده بود، رفت. بخش بزرگراه از BMW های اهدایی برای این کار استفاده می کرد که مجهز به توانایی ردیابی وسایل نقلیه مجهز به دستگاه های Tracker بودند. در یک دوره چهار ماهه، جین و شریک زندگی اش در مقایسه با همکارانش، بیشترین وسایل نقلیه را برای ردیاب بازیابی کردند.
جین-النور موریسون.