
مارک رو می نویسد: اگر از ومبلی از شمال به خیابان هارلسدن در شمال لندن بیایید و در سمت چپ جاده راه بروید، خیلی قبل از اینکه صبح به نانوایی برسید که شیرینی های جامائیکایی داغ می فروشد، از سوپرمارکتی رد می شوید که دارای یک بانک صفحه نمایش تلویزیونی در بالای صندوقها. هر صفحه نمایش نظارت تصویری از ورودی را نشان می دهد. مغازه ها معمولاً این کار را انجام می دهند، اما معمولاً فقط با یک صفحه نمایش. چندین صفحه بی صدا تأثیر خود را دارند. آنها به همه می گویند که تحت نظر هستند، زیرا به آنها اعتماد ندارند.
وقتی برای اولین بار در چند ماه گذشته به سوپر مارکت محلی Sainsbury رفتم، این به ذهنم آمد. فروشگاه برخی از چکاوتها را پاره کرده و نقاط سلفسرویس بیشتری را جایگزین آنها کرده است، که همچنان مانند قبل توسط یک کارگر واحد کار میکنند. یکی از ویژگی های جدید نقاط سلف سرویس، یک صفحه نمایش عمودی در اندازه A4 است که نظارت تصویری از شما را نشان می دهد. این مفهوم دوباره این است که به شما اعتماد نمی شود که بدون گرفتن چیزی بدون پرداخت هزینه، خود اسکن کنید. با این حال، خردهفروش انتظار دارد که فناوری نظارت، سستی ناشی از میزان کمتر نظارت انسانی را برطرف کند. که خرده فروش به خاطر کاهش صورتحساب دستمزد خود تصمیم گرفته است.
هیچ سیستم درخواست پرداخت از خریداران بدون ریسک نیست. هنگام چک کردن با یکی از کارکنان، خطر “دلنوازی” وجود دارد. که اپراتور تسویهحساب همگام با خریدار، اقلام را بدون پرداخت وجه یا با وارد کردن هزینه کمتر، از بین میبرد.
تمایل به اسکن خود، و استفاده بیشتر از ویدئو، نشان میدهد که در عین حال میتوان به خریدار اعتماد کرد، و آنها عامل اصلی ضرر هستند، نه احتمال ناراحتکنندهتر که خودی، کارکنان، تهدید بزرگتری را ایجاد کند.
هر گونه ارقام جرایم تجاری مشکل ساز هستند، زیرا همه ارقام جرم و جنایت به دلیل گزارش ناکافی و ثبت نام (نه موارد مشابه) مشکل ساز هستند. علاوه بر این، کسب و کار ممکن است واقعاً نتواند دزدی آشکار را از سایر انواع کوچک شدن متمایز کند – چیزهایی که واقعاً گم می شوند، یا اقلامی که احتمالاً از روی عمد افتاده و شکسته شده اند، به طوری که کارکنان بتوانند پس از آن چیزی را ببرند یا با تخفیف خریداری کنند. یکی از یافتههای تحقیق سالانه جرایم کنسرسیوم خردهفروشی بریتانیا این بود که میزان سرقت توسط کارکنان نسبت به مشتریان بیشتر است، و این نشان میدهد که کارکنان پس از یافتن راهی برای سرقت، به استفاده از آن ادامه دهند.
در نهایت، که اتفاق افتاده است، دزدی ممکن است گسترش یابد تا جنایت به انگلی بر ارگانیسم میزبان تبدیل شود، یا حتی آن را به دست گیرد. در حالی که تجارت قانونی ادامه دارد، کارکنان کالاها را برای خود خارج می کنند – اشیاء قیمتی از چمدان یا محموله مسافر در فرودگاه، پست یا بسته از یک دفتر مرتب سازی، کالاهای خرده فروشی از یک انبار. جنایتکاران کنترل را به دست می گیرند تا مجرمان دیگری را استخدام کنند و گونی را به هر کس صادقی که شکایت کند می دهند.
سال گذشته احساس کردم، شنیدم که توسط دیگران تأیید شده است و احساس بیاحتیاطی را گزارش کردم – که برخی از کارگران که محدودیتهای کووید یا مرخصی را تحمل کردهاند، نگرش بیتوجهی به خود میگیرند. این یکی از یافتههای بررسی بارونس کیسی درباره این اختلال در فینال یورو انگلیس-ایتالیا در ژوئیه 2021 در ومبلی بود – نه به اندازه «نزدیک» از له کردن به مرگ مهم. شاهدان گزارش دادند که مهماندارانی که برای ورود هواداران بدون بلیط رشوه میخواستند و رشوه میگرفتند.
این تهدید – در یک کلام، فساد – به طور کلی در مورد کارگران قراردادی ساعت صفر که با هزینه زندگی و بحران انرژی مواجه هستند، صدق می کند. بدون قضاوت در مورد آن، جای تعجب است که آیا فراخوان مارکس و انگلس در پایان مانیفست کمونیست خود به کارگران برای «از دست دادن زنجیر خود» و اتحاد به ندرت محقق میشود، زیرا اکثر کارگران ترجیح میدهند از کارفرمای خود دزدی کنند. این دو هدف را دنبال می کند. از نظر مادی وضعیت کارگران را اندکی بهتر می کند و ممکن است به آنها احساس رضایت بدهد که در حال قبول کردن با رئیس هستند.
کمی مطالعه شده است چه برسد به اندازه گیری، زیرا برای انجام این کار باید در یک فرهنگ محل کار باشید، چه رسد به اینکه سر کسی. دلیل دیگری که پخش نمیشود این است که نه تنها طبقه مغازه ممکن است تهدید داخلی باشد، بلکه قسمتهای بالاتر نیز ممکن است تهدید کننده باشد. بنابراین جرمشناسانی که درباره «جنایت قدرتمندان» سخن میگویند، نکتهای دارند، اگرچه آنها این کار را به دلایل سیاسی چپ خود انجام میدهند. یکی از مقامات امنیتی که کلاهبرداری از سوی شخصی را که حداقل به اندازه آنها در کسب و کار ارشد بود کشف کرده بود، در خاطره به من گفت: “این یک مکان خلوت است.” در مورد کاری که یک کسب و کار در رابطه با داشتن یک فرد ارشد که جنایت علیه کسب و کار انجام می دهد، انجام می دهد، به احتمال زیاد از مدیر امنیت برای مطرح کردن چیزی بسیار شرم آور متنفر است. مدیر امنیتی به جای دیگری نقل مکان کرد.
آن فرهنگ محل کار چیست؟ این به خوبی مانند هر جای دیگر در خاطرات جنگ جهانی دوم توسط ویلیام هاردینگ، یک سرباز کاکنی (1989) بیان شده است. او نوشت: «عرقهای قدیمی» هرگز یک یا دو باب کم به نظر نمیرسیدند:
دزدی جرمی جدی در ارتش بود که در صورت دستگیری مجرم مجازات شدیدی را در پی داشت. اما مهارت و حیله گری برخی باعث شد که به ندرت کسی دستگیر شود. یک روز به خانه ام رسید، بعد از رژه حقوق، لباس هایم را با کمد عوض کردم، جیب هایم را روی تختم خالی کردم و برگشتم، اما با نگاه کردن به عقب، دو نیم تاج گم شده بود. با عصبانیت پرسیدم آیا کسی در نزدیکی تخت من دیده می شود، اما این رمز این بود که هرگز از کسی خرید نکنم، بنابراین با نگاه های سنگی، راه سخت را یاد گرفتم.
خیلی از همبستگی در زمان جنگ. هاردینگ در ادامه به داستان مردی پرداخت که صابونش در دستشویی گم شد:
…. او تصمیم گرفت دزد را بگیرد، پس دو سوزن را به صابونش فرو برد و با دیگری شست، وقتی فریاد بلند شد و مردی با دستانش خونریزی کرد. دزد گرفتار شد و به خاطر دردسرش دو چشم سیاه به همراه یک صورت به شدت کبود دریافت کرد و از آن به بعد او یک مرد علامت دار بود. شعار این بود که تا می توانید از ارتش بدزدید، اما هرگز از یک رفیق.
منبع: https://www.professionalsecurity.co.uk/news/case-studies/insider-threat-3/