پلیس اسکاتلند مدارک معاون پاسبان دیوید پیج به کمیته عدالت کیفری از پارلمان هالیرود اولین نشانه از چشم انداز کاهش بیشتر در بودجه پلیس و عدالت کیفری گسترده تر بود. مارک رو می نویسد که «ریاضت 2.0» بر پلیس و امنیت خصوصی عمیقاً تأثیر خواهد گذاشت، درست مانند ریاضت اول در اوایل دهه 2010.
اظهارات دیوید پیج به MSP ها توسط یک ارسال کتبی توسط نیروی پلیس سراسر اسکاتلند، و ارسال های مشابه توسط خدمات آتش نشانی پشتیبانی شد. به تعبیر آقای پیج، او هشدار داد که اگر پلیس مجبور به کاهش (یا مجبور به مدیریت کاهش واقعی در صورت افزایش بودجه کمتر از تورم شود)، بر خدمات تأثیر میگذارد، زیرا بیشتر (86 درصد) پلیس اسکاتلند بودجه به پرداخت می رود مانند سایر خدمات عمومی، افزایش دستمزد ممکن است به قیمت کاهش مشاغل باشد. یا، نیرو باید صرفه جویی (بیشتر) مانند بستن ساختمان ها (بیشتر) یا توقف عرضه کیت هایی مانند دوربین های فرسوده بدنه و وسایل نقلیه الکتریکی را بیابد.
اگر پلیس فقط بتواند کارهای کمتری انجام دهد، صنعت امنیت خصوصی ممکن است احساس کند که تجارت بیشتری خواهد داشت. حتی اگر این درست باشد و چیز خوبی باشد، ممکن است پیامدهای گستردهتر، ناخواستهتری داشته باشد. این اشتباه است که فرض کنیم شرکت های نگهبانی قراردادی می خواهند کارهای پلیسی را انجام دهند. قبل از کووید، یکی از MD شرکت نگهبانی صراحتاً گفت که نمیخواهد مانند پلیس باشد – با توجه به اینکه امنیت خصوصی از اختیارات پلیس یا پشتیبان برخوردار نخواهد بود.
اکنون میتوانیم ببینیم که ریاضتهای دهه 2010 نقطه عطفی بود – از مشکوک بودن پلیس به امنیت خصوصی و فشار بر علیه هرگونه تلاش شرکتهای امنیتی برای پلیس فضای عمومی، تا پلیس که نه تنها اجازه چنین کاری را میداد، بلکه تشویق امنیت متحدالشکل برای «مالک شدن» فضای عمومی، اگر فقط با رو به بیرون از آستان آنها. این تغییر در زمانهای مختلف در شهرها و مناطق نیروگاههای مختلف اتفاق افتاد و به ندرت با یک تصدیق همراه بود. این منجر به یک تکه تکه شده است – برخی از مکانها مانند یورک، پلیموث و وینچستر، دارای امنیت خصوصی در خیابان هستند، که به موجب آن اگر فریاد بزنید «دزد را متوقف کنید» یا روی پیادهرو زمین گیر کردید و نیاز به رفتن به بیمارستان دارید، به احتمال زیاد اولین پاسخ دهنده است. یک نگهبان یا افسر امنیتی خصوصی (با نشان SIA) است که در صورت لزوم با خدمات 999 تماس می گیرد.
مانند هر قرارداد دیگری، چنین کاری می تواند به پایان برسد، به خصوص اگر خرده فروشی ها و خیابان های بزرگ وارد روزهای سختی شوند. اما روند این است که چنین قراردادهایی ادامه یا حتی گسترش یابد. یکی دیگر از MD شرکت نگهبانی که در آن فضای کاملا تخصصی کار می کند اخیراً به من گفت که یافتن نامزدهای مناسب به عنوان گشت زنی چقدر دشوار است. زیرا در حالی که مهارتهای کار کردن با درب را نادیده نمیگیریم، گفتن «امشب نه» به جوانان مست یک چیز است. و دیگری برای انجام کار درست با یک فرد بی خانمان، یا مشروب خواران در خیابان، یا یک معتاد که در پیاده رو بیرون زده است.
پس ریاضت کاری بیش از کشش پلیس و ایجاد فرصت تجاری برای امنیت خصوصی انجام می دهد. این به خواستههای آن افسران امنیتی میافزاید – نیاز به کیت، سیستم گزارشدهی برای ثبت حوادث، و «مهارتهای نرم»، مهارتهای افراد، هرچه میخواهید آن را بنامید، توانایی ارزیابی پویا ریسک و گفتگو با افراد درهم، پرپیچ و خم کردن مردم که با این وجود آنها را وادار می کند که به حرکت خود ادامه دهند یا از بدرفتاری دست بردارند. اگر، همانطور که آقای پیج پیشنهاد کرد، پلیس «شبه نظامی» شود و کمتر عمل کند، یا بهتر بگوییم فقط به جدی ترین حوادث پاسخ دهد، این بدان معناست که امنیت خصوصی فقط بیشتر از آن مداخلات به اصطلاح سطح پایین انجام می دهد.
همانطور که آقای پیج همچنین گفت، کاهش پلیس ممکن است به معنای کمتر بودن «خوب بودن» باشد، مانند افسران پلیس رابط در دانشگاه – یعنی همان پیوندهای بین پلیس و امنیت خصوصی که سستی را برای امنیت خصوصی آسانتر میکند.
ممکن است صرفاً به این معنا باشد که از دانشگاهها، مراکز خرید و امثال اینها انتظار میرود که دست در جیب خود بگذارند و (دوبار) برای پلیس پول بپردازند. یا اینکه منابع بیش از حد در حال گسترش هستند، خواه آنهایی که یونیفرم پوشیده اند پلیس باشند یا امنیت قراردادی، تنها در زمان بحران آشکار می شود.
عاملی که در ریاضت ده ها سال پیش وجود نداشت، تورم است. در اینجا ممکن است دلیلی برای پر نشدن جای خالی نه تنها در نگهبانی قراردادی بلکه در سایر خدمات مانند مهمان نوازی وجود داشته باشد. یا، ممکن است نباشد. تبلیغاتی مانند آمازون برای انبارهایش بر تعادل بین کار و زندگی تاکید دارند. انبارداری و کار امنیتی وجوه مشترک زیادی دارند – در واقع، انبارها دارای دروازه هستند. هر دو نوع کار 24 ساعته است، یعنی ممکن است شامل ساعات غیر اجتماعی باشد. کارگران ممکن است دستمزد و شرایط، از جمله سفر تا محل کار را ارزیابی کنند (تبلیغ تصویر شده روی سکوی ایستگاه راهآهن تامورث برای مشاغل در لستر، یک ساعت با قطار بود). و ممکن است قضاوت کند که تنها راه برای همگام شدن با تورم، ادامه حرکت است، حتی اگر ضرب المثل ده پنی در ساعت باشد.
منبع: https://www.professionalsecurity.co.uk/news/commercial-security/austerity-industry-and-inflation/